رادین مسافر کوچولو از بهشت

جغله شیطون

1390/10/8 9:21
نویسنده : مامان رادین
1,966 بازدید
اشتراک گذاری

اول مهر بود ‚ روز آغاز مدرسه ‚ كوچولوهاي 7 ساله همه با اشتياق اولين روزهای مدرسه رو پشت سر ميگذاشتند.در ميان اين بچه ها پسر بچه اي بود كه مثل بقیه هم سن و سالاش وقتی از مدرسه به خونه ميرسيد از اتفاق هايي كه در مدرسه برايش افتاده بود براي بابا و مامانش شروع به تعريف ميكرد.

تمام صحبت هاي پسر كوچولو در مورد يكي از همكلاسيهاش به اسم جغله بود ‚ پسر بچه اي بازيگوش و تنبل كه بسيار شيطون و بلا بود . بقدري شيطنت هاي جغله براي باباي پسر كوچولو جالب بود كه وقتي از سر كار به خونه ميومد ‚ بي صبرانه انتظار ميكشيد تا پسرش از مدرسه بياد و براش از دسته گلهايي كه جغله اونروز به آب داده بود تعريف كنه.

تا اینکه يه روز پسر كوچولو با روپوش پاره و كوله پشتیش که حسابیم خاکی و درب و داغون شده بود به خونه اومد  ‚ مامان و باباش هرچي از اون پرسيدن كه چي شده هيچي نگفت  ‚ تا اينكه مامان پسر كوچولو گفت: كار  ‚ كاره جغلست ... اون تو رو به اين روز انداخته ... فردا ميام مدرسه تا ازش شكايت كنم...

پسر كوچولو ميگفت : نه مامان ... كار جغله نيست ... اون با من دوسته...ولي گوش مامان به اين حرفها بدهكار نبود.

ادامه مطلب اینجا : http://jegheleh.niniweblog.com/

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

افزایش محبوبیت وبلاگ
8 دی 90 9:33
با عضویت در سایت یاسی رنک محبوبیت وبلاگ خود را افزایش دهید