دلم تنگ شد برات . همین !
همسری هنوز نیومده منم امروز کلی کار داشتم امشب مهمون دارم البته نه به اون صورت برای شام . همینجوری دور هم. دایی مجید با بابایی کار داره . امشب میان اینجا . دلم نیومد امروز آپ نکنم . دیگه دارم یه جورایی به وبلاگت وابسته می شم . عزیز مادر اگه خودت بیایی چقدر دیوونه ات می شم . از خوندن وبلاگهای دیگه تو نی نی وبلاگ واقعا لذت می برم . با اینکه هنوز مادر شدنو تجربه نکردم ولی از این همه ذوق کردن مامانا دلم ضعف می ره . شاید هم همین عشقهای مادرانه باعث شد به فکر بیفتم و تو رو از بهشت دعوت کنم که بیایی پیشمون و یه آب و رنگ دیگه به زندگیمون بدی . ...
نویسنده :
مامان رادین
8:10